رندی کردن در اشعار حافظ

رندی در لغت برابر با سفله و اراذل و اوباش بود از آن جا که حافظ نگرش «ملامتی» داشت و هر نهاد یا امر مقبول اجتماعی و همچنین هر نهاد و یا امر مردود اجتماعی را با دیدی انتقادی و ارزیابی دوباره می سنجید با تأسی و پیروی به سنایی و عطار، رند را از زیر دست و پای صاحبان جاه و مقام بیرون کشید و با خود هم پیمان و هم پیمانه کرد. با ما در ادامه ی این مقاله همراه باید تا به بررسی رندی در اشعار حافظ بپردازیم و همچنین به مجموعه ای از زیباترین غزل های حافظ دسترسی یابید و از آن لذت ببرید…

رندی درقاموس حافظ

رند چنان که از متن و دیوان حافظ برآید شخصیتی به ظاهر متناقض و در باطن متعادل است. اهل هیچ افراط و تفریطی نیست. بزرگترین هدفش سبکبار گذشتن از گذرگاه هستی است به رستگاری نیز می اندیشد. رند آزاداندیش و غیردینی هم داریم ولی رند حافظ تعلق خاطر و تعهدی دینی دارد به آخرت اعتقاد دارد و می اندیشد ولی از آن اندیشناک نیست زیرا عشق و عنایت را نجات بخش خود می یابد تکیه بر تقوی و دانش و فضل و فهم ندارد.

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است                                  راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

رند معلم اخلاق نیست اما بی اخلاق و منکر اخلاق هم نیست. (اخلاق زهد و ترس و تعصب ندارد بلکه اخلاقش عارفانه آزاد منشانه و اخلاق آزادگی است). آری لاابالی مشرب است ولی در لاابالی گری حد نگه می دارد: «سه ماه می خورد نه ماه پارسا می باش»، «فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم»

خصوصیات رند و رندی را آن چنان که از شعر حافظ بر می آید با نمونه هایی از شعر او، ملاحظه می کنیم:

  • عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت            که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
  • چه نسبت است به رندی صلاح و تقوی را سماع وعظ کجا، نغمه ی رباب کجا؟!

  • حافظ مکن ملامت رندان که در ازل              ما را خدا ز زهد ریا بی نیاز کرد
  • ما عاشق رند و مست و عالم سوزیم      با ما منشین و اگر نه بدنام شوی

حافظ هنرمند نکته سنج، زیرکی است که با ایما و اشاره و ابهام، شخصیت واژه هایش را می سازد. اینجاست که حافظ رند را از زیر دست و پای مردم بیرون می آورد و او را با زیرکی تمام به مرحله ای می رساند که نه تنها مغلوب دنیا نمی شود بلکه دنیای فریب کار مکار را می فریبد و او را اسیر خود می سازد. عظمت حافظ در این است که یک صفت بد و زشت را به اوج پستی و پلیدی به یک صفت خوب تبدیل می کند و این کار ساده ای نیست. نه تنها آن صفت بد را، خوب جلوه می دهد، بلکه دست او (رند) را می گیرد، پله پله بالا می برد، راه و رسم زندگی را به او می آموزد، که همواره در زندگی «شاد» باشد. و غمی جز غم «عشق» به دل راه ندهد، دیندار باشد و حد لاابالی گری را نگه دارد. او را به اوج عرفان و معنویت می رساند، به گونه ای که جزء اولیاءالله می شود. شگفت نیست که رند حافظ را اسطوره او بنامیم و حافظ را اسطوره ساز تاریخ فرض کنیم.

دیدگاه خود را بگذارید